...دست برقضا درآن هنگام شعری از حافظ بدست شاه شجاع افتادبدین مضمون:
گرمسلمانی ازینست که حافظ دارد وای اگر ازپس امروز بود فردایی
شاه این شعررابهانه کرده وآن رادلیل بربی اعتقادی شاعر به روزجزادانسته واز علما
خواست تاحکم برالحاد وکفر خواجه دهند وی را به دربار احضارکرده ومورد عتاب
قراردادند خواجه فی الحال بیتی ساخت وبه اول بیت قبلی افزود وفرمود این شعر از
زبان ترسا بچه ای نقل شده وفورا شعر را خواند :
این حدیثم چه خوش آمدکه سحرگه میگفت بر درمیکده ای با دف ونی ترسایی
گر مسلمانی از ین است که حافظ دارد وای اگر از پس امروز بود فردایی
وبدینگونه خواجه ما ازتوطئه بدخواهان نجات یافت.